در یک نگاه
- کلمهٔ «بدهی» در زبانهای ژرمنی اغلب با «گناه» هممعنی است و این موضوع میتواند بر نگرش نسبت به وامگیری تأثیر بگذارد.
- تحقیقات جدید شواهد علّی ارائه میدهند که نشان میدهد بار اخلاقی موجود در واژگان مرتبط با بدهی، تمایل به وامگیری را در سطح فردی و شرکتی به شدت کاهش میدهد.
- این تأثیر زبانی، نگرش خانوارها و دولتها به بدهی، برنامههای تأمین مالی کسبوکارها و نحوهٔ بیان سیاستهای مالی توسط سیاستمداران را تحت تأثیر قرار میدهد.
- دادههای تجربی نشان میدهند که استفاده از واژگان باردار گناه برای اشاره به بدهی، حتی زمانی که از نظر مالی بهینه است، افراد را از وامگیری منصرف میکند.
- سیاستمدارانی که مخالف وامگیری دولتی هستند، به طور استراتژیک بیشتر از واژگان مرتبط با گناه در مورد بدهی استفاده میکنند تا طرفداران آن.
سایهٔ ماندگار گناه در واژگان بدهی
در بسیاری از زبانهای ژرمنی، کلمهٔ رایج برای «بدهی» بار معنایی «تقصیر» یا «اشتباه» را نیز به دوش میکشد. این همپوشانی زبانی مدتهاست که به عنوان عاملی برای ایجاد یک اجتناب عمیقتر در برابر بدهی در این فرهنگها شناخته شده است. اشارهٔ برونو لومر، وزیر دارایی پیشین فرانسه، به محافظهکاری مالی آلمان، شاهدی بر این مدعاست: «در آلمان، بدهی ‘die Schuld’ است. هم بدهی مالی است و هم تقصیر. نوعی گناه در بدهی وجود دارد.» همچنین، نشریهٔ اکونومیست (۲۰۱۵) اشاره کرده است که «این پیوند ذهنی به توضیح دغدغهٔ عجیب آلمان در مورد وام گرفتن پول کمک میurangi.»
تأثیر زبان بر ادراک و تصمیمگیری انسان، به ویژه در زمینههای اقتصادی، موضوع بحثهای فلسفی و زبانی بوده است (ساپیر ۱۹۲۹، وورف ۱۹۵۶). با این حال، اجتناب از بدهی به طور قابلاثباتی تحت تأثیر ترکیبی از عوامل، از جمله شرایط اقتصادی، چارچوبهای نهادی و هنجارهای فرهنگی گستردهتر شکل میگیرد (آلمنبرگ و دیگران ۲۰۲۱، مارتینز-مارکینا و شی ۲۰۲۴). نقش دقیق خود زبان، چه به طور فعال اندیشههای اقتصادی را شکل دهد و چه صرفاً منعکسکنندهٔ ارزشهای فرهنگی زیربنایی باشد، همچنان یک حوزهٔ پژوهشی باز باقی مانده است.
پژوهش جدید، ارتباط علّی بین زبان و نگرش به بدهی را آشکار میسازد
یک مطالعهٔ اخیر (اکسوی و همکاران ۲۰۲۵) اولین شواهد علّی را ارائه میدهد که نشان میدهد زبان به طور مستقیم بر نگرشها و رفتارهای اقتصادی مرتبط با بدهی تأثیر میگذارد. این تحقیق با بهرهگیری از پیمایشهای گستردهٔ بینکشوری، آزمایشهای انگیزشی و تحلیل دقیق متون، تأثیر قوی بار اخلاقی موجود در واژگان مرتبط با بدهی را برجسته میکند. این یافتهها نشان میدهند که چنین زبانی، تمایل افراد به وامگیری را کاهش میدهد، حمایت از بدهی دولتی را کم میکند، بر استراتژیهای تأمین مالی و رویکردهای بازاریابی شرکتها تأثیر میگذارد و نحوهٔ بیان سیاستهای مالی توسط سیاستمداران را شکل میدهد.
💡 این یافتهها نشان میدهند که چگونه کلمات میتوانند در ناخودآگاه ما ریشه بدوانند و بر تصمیمات مالی ما، حتی در مواردی که عقلانیت اقتصادی حکم میکند، تأثیر بگذارند. این موضوع اهمیت بازنگری در واژگان مورد استفاده در سیاستگذاریهای اقتصادی را برجسته میکند.طراحی تجربی: جداسازی تأثیر زبان
برای برقراری یک ارتباط علّی بین زبان و نگرشها/رفتارها، ضروری است که افراد به طور تصادفی در معرض درمانهای زبانی متفاوت قرار گیرند؛ امری که تنها از طریق دادههای مشاهدهای قابل دستیابی نیست. در نتیجه، پژوهشگران چهار آزمایش پیمایشی در مقیاس بزرگ را انجام دادند: سه مورد در پیمایشهای خانوار و یک مورد در پیمایش شرکتها، که هفت کشور را پوشش داد. چهار کشور از این میان (آلمان، هلند، سوئد و سوئیس آلمانزبان) به این دلیل انتخاب شدند که اصطلاحات مربوط به بدهی در آنها به طور ذاتی بار گناه را به همراه دارد؛ برای مثال، کلمهٔ آلمانی Schulden ریشهٔ مشترکی با Schuld (به معنای گناه) دارد. در این مناطق، شرکتکنندگان به طور تصادفی با سؤالات تقریباً یکسانی در مورد بدهی مواجه شدند که تنها در واژگان مورد استفاده تفاوت داشتند؛ یکی از واژگان استاندارد و باردار اخلاقی استفاده کرد و دیگری از یک مترادف خنثی. این طراحی به طور مؤثر اثر علّی بار اخلاقی را در یک محیط فرهنگی و نهادی مشترک جدا کرد. سه کشور انگلیسیزبان باقیمانده (استرالیا، بریتانیا و ایالات متحده) به عنوان گروههای کنترل یا پلاسیبو عمل کردند، جایی که انتظار نمیرفت تنوع زبانی به دلیل عدم وجود چنین بار اخلاقی در اصطلاح «بدهی»، اثری داشته باشد.
این مطالعه همچنین هدف خود را بر تعیین اینکه آیا چارچوببندی زبانی بر رفتار مالی واقعی فراتر از صرف نگرشها تأثیر میگذارد، متمرکز کرد. یک آزمایش وامگیری برای سرمایهگذاری که در سوئیس انجام شد، شامل شرکتکنندگانی بود که میتوانستند تا ۱۰۰ فرانک سوئیس با نرخ بهره ۵٪ وام بگیرند. سپس این مبلغ وام گرفته شده را در فرصتی سرمایهگذاری میکردند که بازده تضمین شده ۱۰٪ را ارائه میداد. بنابراین، وام گرفتن حداکثر مبلغ در دسترس، استراتژی بهینه برای کسب سود بود. توضیحات این فرصت وامگیری به صورت تصادفی ارائه شد و تنها تفاوت در واژگان مورد استفاده برای «بدهی» بود. این رویکرد اجازه داد تا هرگونه تفاوت در رفتار بین گروههای آزمایشی و کنترلی به تأثیر علّی خود زبان نسبت داده شود.
قدرت یک کلمه در ادراک بدهی
نتایج تجربی، تأثیر قابلتوجهی را آشکار کرد: استفاده از واژگان باردار گناه برای اشاره به بدهی منجر به کاهش چشمگیر تمایل به تقبل بدهی در میان خانوارها و مدیران کسبوکار شد. همچنین، حمایت از وامگیری دولتی را کاهش داد و وامگیری واقعی را در سناریوهای انگیزشی کم کرد. یافتههای اصلی از آزمایشهای پیمایشی در شکل ۱ خلاصه شدهاند.
تصمیمگیری در مورد بدهی خانوار
این تحقیق دریافت که استفادهٔ ساده از یک اصطلاح مرتبط با گناه برای «بدهی»، تمایل به وامگیری برای مصرف (به عنوان مثال، برای خرید اقلامی مانند تلفن همراه یا خودرو) را حدود هفت درصد کاهش داد؛ کاهشی ۱۸ درصدی نسبت به گروه کنترل که از واژگان خنثی استفاده کرده بودند. برعکس، هیچ اثر مشابهی در کشورهای انگلیسیزبان مشاهده نشد، جایی که وام در زبان فاقد بار اخلاقی ذاتی است.
در یک نظرسنجی مجزا در آلمان، دامنهٔ بررسی شامل تمایل کلی به وامگیری، و همچنین تمایل خاص به وامگیری برای مصرف و املاک و مستغلات بود. چارچوببندی مبتنی بر گناه منجر به کاهش ۱۲ درصدی در تمایل کلی به وامگیری شد (کاهش ۲۰ درصدی نسبت به میانگین گروه کنترل). این تأثیر برای وامهای مصرفی معنیدار بود اما برای وامهای مسکن خیر. این نشان میدهد که چارچوببندی اخلاقی به ویژه در مناطقی که کمتر مطلوب تلقی میشوند، مانند بدهی مصرفکننده، قدرتمند است، در حالی که وامهای مسکن اغلب به عنوان شکلی قابل قبولتر از وامگیری در جامعه تلقی میشوند.
الگوهای مشابهی در آزمایش وامگیری برای سرمایهگذاری در سوئیس مشاهده شد، جایی که شرکتکنندگان تصمیمات مالی ملموسی گرفتند. هر شرکتکننده فرصتی برای پذیرش بدهی جهت سرمایهگذاری داشت، با بازده تضمین شده و بدون ریسک که از هزینهٔ وام بیشتر بود. علیرغم اینکه وام گرفتن انتخاب مالی بهینه بود، شرکتکنندگانی که در معرض واژگان باردار گناه قرار گرفتند، ۹ درصد کمتر احتمال داشت وام بگیرند و به طور متوسط ۲۳ درصد کمتر وام گرفتند. در اصل، زبانی که حاکی از گناه بود، افراد را از انجام اقدامی که از نظر مالی به نفع آنها بود، منصرف کرد؛ این کلمات به تنهایی باعث شد افراد از سود بالقوه چشمپوشی کنند.
💡 این یافتهها به وضوح نشان میدهند که چگونه نحوهٔ بیان یک مفهوم میتواند بر تصمیمات عقلانی افراد تأثیر بگذارد. درک این پدیده برای طراحی کمپینهای آگاهیبخشی مالی و آموزش عمومی با هدف تشویق به تصمیمگیریهای آگاهانه ضروری است.شکلدهی به نگرشها نسبت به بدهی عمومی
در رابطه با بدهی عمومی، این مطالعه دریافت که حمایت از وامگیری دولت با استفاده از واژگان حاوی بار گناه برای اشاره به بدهی عمومی، حدود پنج درصد کاهش یافت (کاهش نسبی ۱۱ درصدی). نکتهٔ مهم این است که این اثر منفیِ چارچوببندی، زمانی که هدف مشخص بدهی به وضوح بیان شد (مثلاً برای تأمین مالی انتقالات اجتماعی یا سرمایهگذاری در زیرساختها) از بین رفت.
این مشاهده نشان میدهد که در حالی که زبان اخلاقی میتواند احساسات عمومی را علیه بدهی دولتی تحت تأثیر قرار دهد، ارائهٔ یک زمینهٔ مشخص میتواند این سوگیری معنایی را به طور مؤثر کاهش دهد. در سوئیس، جایی که شهروندان به طور مکرر در همهپرسیهای مالی شرکت میکنند، الگوی مشابهی ظاهر شد: حمایت از اصلاحاتی که بدهی عمومی را بدون مشخص کردن هدف آن افزایش میداد، زمانی که این اصلاحات با استفاده از اصطلاحات مرتبط با گناه توصیف میشد، به طور قابل توجهی پایینتر بود.
تأثیر بر استراتژیهای بدهی کسبوکار
طراحی پیمایش به شرکتها نیز گسترش یافت. در نظرسنجی کسبوکار ifo که مدیران آلمانی را هدف قرار داد، قرار گرفتن در معرض اصطلاحات بدهی حاوی بار گناه، احتمال برنامهریزی مدیران برای افزایش تأمین مالی از طریق بدهی را کاهش داد و برعکس، احتمال اینکه بازپرداخت سریع را اولویت بالایی بدانند، افزایش داد.
استفادهٔ استراتژیک از زبان در مباحث مالی
Secاین تحقیق همچنین بررسی کرد که آیا سیاستمداران به طور استراتژیک از زبان باردار اخلاقی هنگام بحث در مورد بدهی عمومی در پارلمان آلمان استفاده میکنند یا خیر. بدین منظور، مجموعه دادهای شامل بیش از ۳۰ سال سخنرانی در بوندستاگ جمعآوری شد. سخنرانیهای مربوط به بدهی عمومی شناسایی شدند و موضع گوینده در مورد وامگیری از طریق ترکیبی از حاشیهنویسی دستی و طبقهبندی متون خودکار تعیین گردید. سپس یک معیار «تمایل به گناه» ساخته شد که به صورت فراوانیک اصطلاحات بدهی حاوی بار گناه در هر ۱۰,۰۰۰ کلمه تعریف شد.
شکل ۲، شدت متوسط زبان مرتبط با گناه در سخنرانیهای مخالف و موافق بدهی عمومی (خطوط محور چپ) و همچنین نسبت سخنرانیهایی را که به نفع بدهی عمومی هستند (میلهها در محور راست) نشان میدهد.
سیاستمدارانی که مخالف استقراض عمومی هستند و از انضباط مالی یا قوانین بودجه سختگیرانهتر حمایت میکنند، به طور قابل توجهی بیشتر از کسانی که سیاستهای مالی انبساطی را ترویج میکنند، از اصطلاحات باردار گناه مانند Schulden استفاده میکنند.
این اختلاف به ویژه در نیمهٔ دوم دورهٔ مشاهده شده، برجسته میشود. در این دوره، سخنرانیهایی که از سطوح بالاتر استقراض دفاع میکردند، پرتعدادتر شدند، که همزمان با نرخهای بهرهٔ تاریخی پایین و کاهش نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی در آلمان تا سال ۲۰۱۹، پس از معرفی ترمز قانون اساسی بدهی در سال ۲۰۱۶ بود. حتی پس از در نظر گرفتن خصوصیات سیاسی فردی ثابت، مانند ایدئولوژی، تغییرات در موضع یک سیاستمدار به طور سیستماتیک با تغییر در استفادهٔ او از زبان باردار گناه مرتبط است.
💡 این تحلیل نشان میدهد که چگونه زبان میتواند به عنوان یک ابزار سیاسی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و توجیه سیاستهای مالی، به کار گرفته شود. درک این استراتژیهای زبانی برای تحلیلگران و عموم مردم اهمیت دارد.پیامدهای گستردهتر چارچوببندی زبانی
یافتههای این مطالعه دارای چندین پیامد عملی مهم است. اولاً، نشان میدهد که تفاوتها در سطوح بدهی ملی ممکن است تا حدی به چارچوببندی زبانی نسبت داده شود و یک بعد جدید به درک عوامل تعیینکنندهٔ رفتار مالی و اقتصادی معرفی کند. ثانیاً، این تحقیق پتانسیل زبانِ با دقت انتخاب شده را برای تأثیرگذاری بر تصمیمات وامگیری در زمینههایی که اجتناب از بدهی ممکن است مفید باشد (با مهار بدهی بیش از حد) یا مضر باشد (با محدود کردن سرمایهگذاری مولد) برجسته میکند. تشخیص و احتمالاً بهرهبرداری از این اثرات زبانی میتواند استراتژیهای ارتباطی را برای سیاستگذاران، نهادهای نظارتی و مؤسسات مالی که قصد هدایت وامگیری به سطوح بهینهٔ اجتماعی را دارند، آگاه سازد.
جمعبندی
این پژوهش به طور قانعکنندهای نشان میدهد که بار معنایی و اخلاقی کلمات مورد استفاده برای اشاره به بدهی، نقشی علّی در شکلدهی به نگرشها و رفتارهای مالی افراد، کسبوکارها و حتی سیاستمداران ایفا میکند. درک و توجه به این تأثیرات زبانی میتواند برای هدایت تصمیمات اقتصادی به سمت نتایج مطلوبتر، ضروری باشد.