نکات کلیدی
- تنشهای ژئوپلیتیکی منجر به تکهتکه شدن پیوندهای مالی جهانی و افزایش تمرکز سرمایهگذاری مستقیم خارجی در بلوکهای ژئوپلیتیکی شده است.
- اقتصادهای پیشرفته در امور مالی بینالمللی غالب هستند، اما تشدید تنشها بین آنها خطرات بیشتری برای ثبات جهانی ایجاد میکند.
- دلار آمریکا همچنان غالب است، اما تغییرات منعکسکننده تحولات اقتصادی و علاقه فزاینده به ارزهای غیرسنتی و انتشار ارز محلی است.
- ژئوپلیتیک بر استفاده از ارز تأثیر میگذارد و برخی کشورها را وادار به تخصیص مجدد ذخایر ارزی و توسعه سیستمهای پرداخت جایگزین خارج از نفوذ غرب میکند.
- تکهتکه شدن احتمالی میتواند منجر به نظم ارزی چندقطبی شود و نوسانات نرخ ارز و عدم قطعیت بازار را بهویژه برای اقتصادهای نوظهور افزایش دهد.
تغییرات در چشمانداز پیوندهای مالی جهانی
ظهور تنشهای فزاینده ژئوپلیتیکی، ساختار ارتباطات مالی بینالمللی را متحول کرده است. در حالی که ادغام مالی جهانی از سال ۲۰۱۷ نسبتاً پایدار مانده است، اما تغییرات ظریف اما قابل توجهی در ترازنامههای خارجی نشاندهنده تکهتکه شدن تدریجی در امتداد خطوط ژئوپلیتیکی است. این روند بهویژه در سرمایهگذاری مستقیم خارجی مشهود است که افزایش تمرکز را در بلوکهای خاص ژئوپلیتیکی، بهویژه در بخشهای اقتصادی استراتژیک نشان میدهد.
چشمانداز مالی جهانی در حال تغییر است، بهطوری که تنشهای ژئوپلیتیکی منجر به افزایش تمرکز سرمایهگذاری مستقیم خارجی در درون بلوکهای خاص و تغییر الگوهای وامدهی شده است.
برای اقتصادهای پیشرفته، دوره پس از سال ۲۰۱۷ با تقویت روابط مالی، بهویژه با ایالات متحده مشخص شده است. در مقابل، ترازنامه خارجی چین نشاندهنده تنوعبخشی عمدی از داراییهای آمریکا است. این امر نشاندهنده افزایش کانالسازی وامدهی به سمت اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه، در کنار استفاده بیشتر از مراکز مالی فراساحلی است. با این حال، محدودیت در دادههای موجود، دامنه کامل این الگوهای مالی در حال تحول را مبهم میسازد.
سلطه و ریسکها در امور مالی بینالمللی
اقتصادهای پیشرفته همچنان در سیستم مالی جهانی موقعیت غالبی دارند و اکثریت قریب به اتفاق داراییها و بدهیهای خارجی بینالمللی را کنترل میکنند. این وابستگی متقابل عمیق بدان معناست که هرگونه تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی بین این بازیگران اصلی، خطر قابل توجهی برای ثبات مالی جهانی به همراه دارد. در عین حال، اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه با چالشهای قابل توجهی در کاهش وابستگی خود به بازارهای غربی بدون به خطر انداختن دسترسی خود به بازارهای مالی بینالمللی مواجه هستند.
📊 این روندها کشورهایی را که به سرمایهگذاری از کشورهای دور از نظر ژئوپلیتیکی وابسته هستند، در معرض خطر فزاینده کاهش شدیدتر جریانهای ورودی سرمایه و افزایش هزینههای تأمین مالی قرار میدهد.
پویایی ارزهای بینالمللی در میان تحولات ژئوپلیتیکی
این گزارش بر سلطه پایدار دلار آمریکا در تراکنشهای بینالمللی، در کنار ثبات نقش جهانی یورو تأکید میکند. با این حال، چندین تغییر قابل توجه در حال انجام است که چشمانداز ارز بینالمللی را تحت تأثیر قرار میدهد.
دلار آمریکا همچنان ارز اصلی ذخایر ارزی خارجی جهان است و در ۵۸٪ از آنها حضور دارد. این ارز در حدود ۹۰٪ از کل معاملات ارزی دخیل است و به عنوان ارز اصلی برای صورتحساب تجارت بینالمللی عمل میکند. یورو، به عنوان دومین ارز پرکاربرد بینالمللی، حدود ۲۰٪ از ذخایر ارزی جهانی و حدود ۴۰٪ از صورتحساب تجارت را تشکیل میدهد و این سهم در دهه گذشته ثابت مانده است.
دلار آمریکا موقعیت پیشرو خود را در ذخایر ارزی بینالمللی، معاملات ارزی و صورتحساب تجارت حفظ کرده است، در حالی که یورو نیز نقش مهمی به عنوان دومین ارز کلیدی ایفا میکند.
تغییرات ناشی از تکامل اقتصادی
در حالی که برخی از تغییرات در استفاده از ارزهای بینالمللی رخ داده است، آنها عمدتاً ناشی از تغییرات در ساختار اقتصادی جهانی هستند تا مستقیماً از عوامل ژئوپلیتیکی. به عنوان مثال، سهم دلار در ذخایر رسمی کاهش یافته است، اما عامل کلیدی برای این امر، بلوغ بازارهای ارزهای غیرسنتی مانند کرون سوئد و وون کره بوده است. این ارزها به دلیل بازدهی مطلوبتر برای مدیران ذخایر، جذابتر شدهاند.
علاوه بر این، سهم دلار آمریکا در استقراض و وامدهی بینالمللی اندکی کاهش یافته است. این روند به طور قابل توجهی تحت تأثیر افزایش انتشار ارز محلی توسط دولتهای بازارهای نوظهور است که با توسعه مالی بیشتر و چارچوبهای سیاستی بهبود یافته تسهیل شده است. استفاده از یوان چین در تجارت بینالمللی افزایش یافته است که نشاندهنده نقش برجسته چین به عنوان یک اقتصاد تجاری پیشرو در سطح جهانی است، اگرچه استفاده کلی بینالمللی آن محدود باقی مانده است.
💡 تغییرات در استفاده از ارزهای بینالمللی بیشتر ناشی از تحولات اقتصادی و بلوغ بازارهای مالی است تا فشارهای مستقیم ژئوپلیتیکی، اما هنوز هم بر پویایی ارز تأثیر میگذارد.
تأثیر ژئوپلیتیک بر انتخاب ارز
در همین حال، ملاحظات ژئوپلیتیکی بدون شک در تغییرات خاص ارز نقش داشته است. در سال ۲۰۱۸، تعداد کمی از کشورها، بهویژه روسیه، در واکنش به تحولات ژئوپلیتیکی، شروع به تخصیص مجدد ذخایر ارزی خارجی رسمی خود از دلار آمریکا کردند. پس از تهاجم تماممقیاس روسیه به اوکراین و متعاقب آن اعمال تحریمها، شاهد تغییرات قابل مشاهدهای در ارزهای صورتحساب مورد استفاده در تجارت خارجی روسیه و کشورهای همفکر با آن، به سمت یوان چین و ارزهای داخلی آنها بودهایم.
⚡ کشورهای غیرغربی همچنین تلاشهای خود را برای توسعه سیستمهای پرداخت جایگزین تشدید کردهاند و هدفشان کاهش وابستگی به سیستمها و ارزهایی است که تحت سلطه غرب تلقی میشوند.
ظهور احتمالی نظم ارزی چندقطبی
اگر تکهتکه شدن جهانی همچنان تشدید شود، نظم ارزی چندقطبی ممکن است ظهور کند. در حالی که چندقطبی ممکن است مزایای تنوعبخشی را ارائه دهد، خطرات قابل توجهی را نیز به همراه دارد، بهویژه اگر سیستم جدید با تکهتکه شدن عمیق مشخص شود. بلوکهای پولی رقیب با چارچوبهای سیاستی واگرا میتوانند منجر به افزایش نوسانات نرخ ارز و عدم قطعیت بازار شوند. ناهماهنگی در سیاستها همچنین میتواند جریانهای تجاری و سرمایهگذاری فرامرزی را مختل کند.
📍 اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه، بهویژه، با آسیبپذیری فزاینده در برابر شوکهای خارجی مواجه خواهند شد، بهویژه با توجه به اینکه تنشهای فزاینده ژئوپلیتیکی ممکن است با فراوانی بیشتر چنین رویدادهایی همبستگی داشته باشد.
پیشرفتهای تکنولوژیکی و سیستمهای پرداخت جهانی
در این زمینه، تنشهای اخیر ژئوپلیتیکی، همراه با پیشرفتهای سریع تکنولوژیکی، تحولات سیستمهای پرداخت جهانی را به طور قابل توجهی شکل میدهند. روابط بانکی کارگزاری غربی، که به طور سنتی شامل شبکهای گسترده از نزدیک به ۹۰,۰۰۰ بانک در سطح جهانی بود، از بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ کاهش یافته است. این کاهش به هزینههای بالای رعایت مقررات ضد پولشویی (AML) و مبارزه با تأمین مالی تروریسم (CFT) و همچنین تلاشها برای به حداقل رساندن ریسک تحریم نسبت داده میشود.
از سال ۲۰۱۴، کشورهایی مانند روسیه، چین و ایران در حال توسعه زیرساختهای پرداخت فرامرزی خود بودهاند، اگرچه نرخ پذیرش آنها متفاوت است. سیستم پرداخت بین بانکی فرامرزی چین (CIPS) که در سال ۲۰۱۵ راهاندازی شد، شاهد گسترش سریع بوده است و تراکنشهای مبتنی بر یوان را در بیش از ۱۶۰ کشور تسهیل کرده و در میان کشورهای بریکس حمایت کسب کرده است. به موازات آن، نوآوری تکنولوژیک از طریق فناوری دفتر کل توزیع شده، داراییهای رمزنگاری شده، استیبلکوینها و ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) در حال متحول کردن پرداختهای بینالمللی است. با این حال، پایداری بلندمدت راهکارهای پرداخت تحت رهبری بخش خصوصی نامشخص است.
⚡ تکامل سیستمهای پرداخت جهانی و سیستمهای پرداخت جایگزین (مانند CIPS چین) نشاندهنده حرکت به سمت یک چشمانداز پرداخت چندوجهیتر است که تحت تأثیر رقابت ژئوپلیتیکی و نوآوریهای تکنولوژیکی است.
ریسکهای تکهتکه شدن و حفاظت از عملیات مالی
حرکت به سمت سیستمهای پرداخت همسو با بلوکهای ژئوپلیتیکی میتواند نشاندهنده تغییرات قابل توجهی در استفاده از ارزهای بینالمللی و تشدید تکهتکه شدن مالی باشد. ریسکها و هزینههای ذاتی چنین تکهتکه شدن، اهمیت حیاتی اجرای الزامات امنیتی قوی برای حفظ عملیات مالی ایمن و کارآمد را برجسته میکند.
💡 این الزامات امنیتی شامل ارتقاء زیرساختهای موجود، بهرهبرداری استراتژیک از فناوریهای جدید، اطمینان از قابلیت همکاری بین سیستمهای مختلف و حفظ همکاری جهانی در فرآیندهای پرداخت است. فراتر از جریانهای سرمایه، ارزها و سیستمهای پرداخت، این گزارش همچنین نشان میدهد که معماری مالی بینالمللی در دنیای به طور فزاینده تکهتکه شده، تحت فشار فزایندهای قرار دارد.
شبکه ایمنی مالی جهانی تحت فشار
یک جزء حیاتی از معماری مالی بینالمللی، شبکه ایمنی مالی جهانی (GFSN) است. این شبکه که شامل ذخایر ارزی، منابع IMF، ترتیبات مالی منطقهای و خطوط مبادله بانک مرکزی است، از زمان بحران مالی جهانی به طور قابل توجهی گسترش یافته است. علیرغم این رشد، دسترسی به این منابع نامتوازن باقی مانده و شکافهای هماهنگی همچنان وجود دارد که به طور جمعی GFSN را در ارائه بیمه جمعی مؤثر در برابر شوکهای مالی تضعیف میکند.
📌 نظمی جهانی که با تکهتکه شدن بیشتر مشخص میشود، ممکن است GFSN را با منابع ناکافی یا کند در استقرار بیابد و در نتیجه اثربخشی آن را به عنوان یک عامل بازدارنده بحران جهانی به خطر اندازد. علاوه بر این، شکافهای ژئوپلیتیکی به طور فزایندهای تلاشهای هماهنگی را در مجامع چندجانبه مختل میکنند.
چالشها برای چندجانبهگرایی و معماری مالی
تنشهای ژئواقتصادی در زمانی ظهور میکنند که ظرفیت وامدهی صندوق بینالمللی پول (IMF) تحت فشار است. علاوه بر این، ساختار حاکمیتی IMF همچنان بازنمایی ناکافی بازارهای نوظهور را ادامه میدهد که به دنبال صدایی و نمایندگی متناسب با نفوذ اقتصادی رو به رشد خود در اقتصاد جهانی هستند. ظهور وامدهندگان دوجانبه جدید، مانند چین، چشمانداز اعتباردهندگان را تکهتکه کرده است، در نتیجه تلاشهای بازسازی بدهی حاکمیتی را پیچیده میکند.
⚡ ریسکهای تکهتکه شدن بیشتر به احتمال زیاد تأخیر در تصمیمگیری را تشدید کرده و پیچیدگیهایی را در سازوکارهای پاسخ به بحران هماهنگ ایجاد میکند. در حالی که معماری مالی بینالمللی تا کنون تا حد زیادی دست نخورده باقی مانده است، اما ریسکهای ناشی از تکهتکه شدن ژئوپلیتیکی نشان میدهد که مدل مبتنی بر اجماع و قوانین آن با چالشهای فزایندهای در دنیای دوقطبیتر مواجه خواهد شد. یک تهدید اساسیتر، فراتر از تنشهای رایج بین جنوب و شمال جهانی یا قدرتهای تثبیت شده و نوظهور، میتواند از تکهتکه شدن در درون غرب خود ناشی شود. فروپاشی همکاری فراآتلانتیک بدون شک پایههای سیستم مالی فعلی جهانی را متزلزل خواهد کرد.
راهنمایی تکهتکه شدن: راهحلهای عملگرایانه و همکاری
این ریسکهای رو به تشدید، نیاز فوری به شناسایی و اجرای راهحلهای عملگرایانه برای حفاظت از ثبات اقتصادی و مالی جهانی را برجسته میکند. همکاری جهانی برای تقویت همکاری در زمینههایی که اجماع ژئواقتصادی به راحتی قابل دستیابی است، ضروری است.
در شرایطی که اجماع جهانی دستنیافتنی است، تشکیل ائتلافهای محدودتر از مشتاقان میتواند راهی عملگرایانه برای پیشبرد امور باشد. هنگامی که توافق جهانی امکانپذیر نیست، ائتلافهایی متشکل از کشورهای همفکر میتوانند پیشرفت را در مسائل جهانی حیاتی، مانند حفظ چندجانبهگرایی تجاری یا اجرای چارچوبهایی برای مالیات شرکتهای بینالمللی، هدایت کنند. در حالی که این تلاشها ممکن است به طور کامل جایگزین راهحلهای چندجانبه نشوند، اما میتوانند به عنوان یک مکانیسم حیاتی برای حفظ شتاب در اولویتهای جهانی مشترک عمل کنند.
جمعبندی
تنشهای ژئوپلیتیکی در حال بازآرایی چشمانداز مالی جهانی هستند و منجر به تکهتکه شدن پیوندهای مالی، تغییر در پویایی ارز و فشار بر معماری مالی بینالمللی میشوند. برای حفظ ثبات اقتصادی جهانی، همکاری بینالمللی و اتخاذ رویکردهای عملگرایانه برای مواجهه با ریسکهای رو به افزایش ضروری است.