مهمترین نکات
- پیشرفتهای فناوری، بهویژه هوش مصنوعی، چشمانداز مالی و وامدهی را با ارزیابی اعتباری کارآمدتر و فراگیری مالی متحول کرده است.
- فینتک مزایایی مانند غربالگری بهتر وام و خدمات شخصیسازیشده ارائه میدهد، اما نگرانیهایی در مورد ثبات مالی، حریم خصوصی دادهها و تبعیض احتمالی نیز ایجاد میکند.
- شواهد تجربی در مورد تأثیر فینتک بر قیمتگذاری وام، نرخ نکول و فراگیری مالی متفاوت است.
- چارچوب تحلیلی نشان میدهد که تأثیر فینتک بر رقابت و رفاه به عواملی مانند تمایز بین واسطهها، شدت رقابت و قابلیتهای تبعیض قیمتی بستگی دارد.
- نوع نوآوری فینتک نقشی حیاتی ایفا میکند؛ نوآوریهایی که فاصله بین وامدهنده و وامگیرنده را کاهش میدهند، تأثیر بیشتری بر پویایی بازار دارند.
تحول بخش مالی: اختلال فینتک
فناوری، بهخصوص هوش مصنوعی (AI)، دنیای مالی را متحول کرده و وامدهی نمونه بارزی از این دگرگونی است. الگوریتمهای یادگیری ماشین و مجموعه دادههای عظیم اکنون برای ارزیابی دقیق اعتبار بهطور مؤثر به کار گرفته میشوند. ظهور فینتک باعث افزایش چشمگیر کارایی در کل چرخه وام، از غربالگری و نظارت پیشرفته گرفته تا پردازش سادهشده، شده است و درعینحال خدمات مالی را به جمعیتهای محروم و اقتصادهای در حال توسعه گسترش داده است.
با این حال، این پیشرفتهای فناورانه بدون پیچیدگی نیستند. نگرانیهایی در مورد ثبات مالی، حریم خصوصی کاربران و پتانسیل شیوههای تبعیضآمیز پدید آمده است. فناوریهای دیجیتال نهادهای مالی را قادر میسازد تا مشتریان را با دقت بیشتری بخشبندی کنند؛ امری که ضمن تسهیل خدمات شخصیسازیشده، تبعیض قیمتی ظریفتری را نیز ممکن میسازد.
دادههای تجربی که تأثیر فینتک بر قیمتگذاری وام، تعامل بین فینتک و اعتبار سنتی بانکها (چه جایگزین باشند و چه مکمل)، نرخ نکول وام و شیوههای اشتراکگذاری داده را منعکس میکنند، تصویری متنوع ارائه میدهند.
نتایج متفاوت در مطالعات وامدهی فینتک
بررسیهای تجربی نتایج متفاوتی در مورد اینکه آیا وامهای صادر شده توسط فینتک نرخ نکول یا تأخیر بالاتری نسبت به وامهای بانکهای سنتی دارند یا خیر، به دست آوردهاند. برخی تحقیقات نرخ نکول بالاتری را نشان میدهند (Di Maggio and Yao 2021)، در حالی که برخی دیگر نرخ پایینتری را گزارش میکنند (Fuster et al. 2019) و بخشی از مطالعات هیچ تفاوت آماری معنیداری را پیدا نکردهاند (Buchak et al. 2018).
بهطور مشابه، تأثیر طرحهای بانکداری باز (open banking) بر کسبوکارهای کوچک و متوسط (SMEs) نتایج متفاوتی را نشان میدهد. اگرچه این طرحها میتوانند احتمال ایجاد روابط وامدهی جدید توسط SMEs با وامدهندگان غیربانکی را افزایش داده و بهطور بالقوه158 هزینههای بهره آنها را کاهش دهند، اما بهطور مداوم باعث بهبود فراگیری مالی نمیشوند (Babina et al. 2024).
برعکس، در بازارهای خاصی مانند آلمان (Nam 2023) و هند (Alok et al. 2024)، بانکداری باز به طور مشهودی دسترسی به اعتبار را در هر دو سطح وسیع و فشرده بهبود بخشیده است، بدون اینکه خطر را افزایش دهد. در ایالات متحده، قانون حریم خصوصی مصرفکنندگان کالیفرنیا در واقع قابلیتهای غربالگری فینتکها را نسبت به بانکها تقویت کرده است، که منجر به قیمتگذاری شخصیسازیشدهتر وام مسکن شده و در نهایت نرخ وام را کاهش داده و فراگیری مالی را بهبود بخشیده است (Doerr et al. 2023).
یک چارچوب تحلیلی برای درک فینتک و بانکداری
یک چارچوب تحلیلی اخیر که توسط Vives و Ye (2025a, 2025b) توسعه یافته است، به تمایزات کلیدی بین شرکتهای فینتک و بانکهای موجود میپردازد. این چارچوب با هدف آشتی دادن یافتههای تجربی واگرا در ادبیات موجود طراحی شده و بینشهایی را برای تحلیل رفاه ارائه میدهد. این چارچوب یک طبقهبندی ارائه میکند که چگونگی تأثیر فینتک بر اصطکاکها در بازار وامدهی را دستهبندی میکند.
این مطالعه بیان میکند که تأثیر فینتک بر رقابت بازار و رفاه کلی عمدتاً توسط تأثیر آن بر تمایز بین واسطههای مالی و تفاوتهای کارایی بین آنها تعیین میشود. عناصر حیاتی که عملکرد بازار را شکل میدهند شامل سطح موجود تمرکز بانکی، شدت رقابت بین ارائهدهندگان فینتک، دامنه تبعیض قیمتی، اندازه جمعیت بدون حساب بانکی و عامل راحتی ارائه شده توسط خدمات فینتک است.
این مدل از الگوی رقابت اولیگopol فضایی استفاده میکند که در آن وامدهندگان، شامل بانکها و فینتکها، برای ارائه وام به کارآفرینان رقابت میکنند. این چارچوب تفاوتهای اساسی بین این نهادها را در بر میگیرد. برای مثال، بانکها معمولاً دادههای مالی گستردهتر و اطلاعات نرم (به دست آمده از طریق وامدهی رابطهای) در مقایسه با فینتکها دارند. با این حال، شرکتهای فینتک اغلب فناوری پردازش اطلاعات برتری دارند و در تبدیل اطلاعات کیفی به معیارهای قابل اندازهگیری (با استفاده از ردپای دیجیتال) ماهرتر هستند. آنها همچنین تمایل دارند اصطکاک فاصله کمتری با وامگیرندگان داشته باشند، جایی که فاصله میتواند فیزیکی باشد یا به تخصص مربوط شود؛ فاصله بیشتر معمولاً هزینههای نظارت یا غربالگری را افزایش میدهد.
علاوه بر این، بانکها معمولاً از هزینههای تأمین مالی پایینتر بهرهمند میشوند، در حالی که فینتکها اغلب راحتی بیشتری برای مشتریان فراهم میکنند. فینتکها همچنین به دلیل عوامل فنی و نظارتی، انعطافپذیری قیمتی بالاتری نشان میدهند، که به آنها مزیت رقابتی میدهد. در یک دیدگاه سادهشده، بانکها بر اساس تخصص (مشابه مکان) متمایز میشوند، در حالی که فینتکها بهطور جهانی به این روش متمایز نیستند. به طور حیاتی، فینتکها میتوانند به تبعیض قیمت بپردازند، قابلیتی که اغلب در بانکهای سنتی وجود ندارد.
در این مدل، کارآفرینان بهطور درونزا تصمیم میگیرند در مکانهای مختلف شرکت کنند، و پروژههای آنها برای افزایش بازده (Vives and Ye 2025b) یا کاهش مشکلات بالقوه رفتار غیراخلاقی (Vives and Ye 2025a) نیاز به نظارت (غربالگری) دارند.
نقش حیاتی نوع پیشرفت فینتک
یک بینش مهم از Vives و Ye (2025a) بر اهمیت تمایز بین پیشرفتهای عمومی فینتک که فاصله وامدهنده-وامگیرنده را کاهش میدهند و آنهایی که این کار را نمیکنند، تأکید میکند. بهبودهای گسترده در جمعآوری و پردازش دادهها، مانند ذخیرهسازی پیشرفته دادهها، قدرت محاسباتی افزایشیافته یا نرمافزارهای دسکتاپ پیچیده، ذاتاً اصطکاک فاصله را کاهش نمیدهند.
برعکس، فناوریهایی که بهطور مؤثر فاصله بین وامدهندگان و وامگیرندگان را کاهش میدهند شامل پیشرفتها در اتصال به اینترنت، کنفرانس ویدیویی، ابزارهای همکاری از راه دور، هوش مصنوعی و موتورهای جستجوی پیشرفته هستند. این نوآوریها به وامدهندگان اجازه میدهند تا تخصص دامنه خود را گسترش داده و وامگیرندگان دورتر را بهطور مؤثرتری خدمترسانی کنند. تجزیه و تحلیل کلان داده، همراه با یادگیری ماشین، میتواند هر دو نوع قابلیت ذکر شده را تقویت کند.
⚡ اگر نوآوریهای فینتک با موفقیت اصطکاک فاصله را کاهش دهند، تمایز بین وامدهندگان کاهش مییابد، که منجر به افزایش شدت رقابت و احتمالاً کاهش سود وامدهندگان و انگیزههای نظارت میشود. این اثر زمانی تشدید میشود که کارآفرینان با مشکلات رفتار غیراخلاقی شدیدتری مواجه شوند. تأثیر بر تصمیمات سرمایهگذاری کارآفرینان و رفاه کلی از الگوی قلهای (hump-shaped) پیروی میکند. قابل ذکر است که این اثرات زمانی که پیشرفت فینتک، فاصله بین وامدهندگان و وامگیرندگان را تغییر نمیدهد، وجود ندارند.
پویایی رقابت بین بانکها و فینتکها
در کار خود (Vives و Ye 2025b)، نویسندگان سناریویی را مدلسازی میکنند که در آن بانکها بر اساس تخصص متمایز میشوند (مشابه قرار گرفتن در نقاط مختلف دایره)، در حالی که فینتکها ذاتاً متمایز نیستند و در مرکز (در میانه مجازی) قرار دارند. یافتههای آنها نشان میدهد که:
- ورود فینتک میتواند مسدود شود (blockaded)، تهدیدی نهفته باقی بماند، یا به واقعیتی در بازار تبدیل شود، که وابسته به کارایی نظارت فینتک است.
- وامدهی فینتک ممکن است جایگزین یا مکمل وامدهی بانکی باشد، بسته به اینکه آیا بانکها از قبل در یک محیط رقابتی پیش از ورود بودند.
- ورود فینتک و حجم وامهایی که تسهیل میکند، تمایل دارد در بازارهایی با تمرکز بانکی قبلی بیشتر باشد.
علاوه بر این، اگر بانکها از تبعیض قیمت منع شوند، یک شرکت فینتک بدون کارایی نظارت برتر یا مزیت هزینه تأمین مالی همچنان میتواند وارد بازار وامدهی شود. اگر بانکها و فینتکها هزینههای تأمین مالی مشابهی داشته باشند، بانکها ممکن است در نتیجه نرخ وام بالاتری ارائه دهند و نظارت دقیقتری را برای کارآفرینان مشابه نسبت به فینتکها انجام دهند، که باعث میشود وامگیرندگان فینتک بیشتر در معرض نکول باشند. این پویایی در صورتی تغییر میکند که فینتکها هزینه تأمین مالی به طور قابل توجهی بالاتری نسبت به بانکها داشته باشند.
📍 اگر فینتکها مزیت راحتی قابل توجهی ارائه دهند، احتمالاً قیمتهای بالاتری را مطالبه خواهند کرد، در حالی که بانکها ممکن است نظارت عمیقتری را انجام دهند. بنابراین، تفاوت در هزینههای تأمین مالی، ارزش راحتی، و توانایی تبعیض قیمت میتواند توضیحدهنده نتایج تجربی متفاوت مشاهده شده در نرخ نکول وام بین بانکها و فینتکها باشد.
ورود فینتکها ممکن است سطح سرمایهگذاری کارآفرینان را سرکوب کند اگر رقابت بین شرکتهای فینتک به اندازه کافی قوی نباشد. سطح متوسطی از شدت رقابت در بخش فینتک برای اطمینان از اینکه ورود فینتک به رفاه کلی کمک مثبت میکند، ضروری است، با متعادل کردن مناسب انگیزههای وامگیرندگان و وامدهندگان.
📍 با این حال، اگر بانکها نیز مجاز به تبعیض قیمت باشند، فینتکها برای نفوذ موفقیتآمیز به بازار به یک مزیت در نظارت (یا، کمتر محتمل، در هزینههای تأمین مالی) نیاز دارند. در نهایت، صرف تهدید ورود فینتک، یا وقوع واقعی آن، میتواند بانکها را مجبور به خروج یا بازسازی کند. این امر به طور بالقوه میتواند شدت رقابت وامدهی و سرمایهگذاری را کاهش دهد، اما همچنین ممکن است یک اثر ارزش گزینه ای را که رفاه را افزایش میدهد، ایجاد کند.
پیامدهای سیاستی برای بخش مالی
این تحلیل چندین ملاحظه سیاستی مهم را ارائه میدهد. پذیرفته شده است که تبعیض قیمت میتواند به عنوان یک ابزار رقابتی عمل کند، اما بهینگی رفاه آن تضمین شده نیست مگر اینکه با موفقیت بازار را گسترش دهد، نکتهای که در مدلسازی منعکس شده است.
نرخهای وام بهینه اجتماعی باید تعادلی بین تشویق کارآفرینان و واسطهها به تلاش (و در نتیجه کاهش رفتار غیراخلاقی)، تشویق مشارکت گستردهتر بازار توسط کارآفرینان، و افزایش تلاشهای نظارتی یا غربالگری وامدهندگان ایجاد کند. با این حال، دستیابی به این تعادل از طریق رقابت وامدهنده بدون محدودیت با تبعیض قیمت مبتنی بر مکان، اغلب امکانپذیر نیست.
برای مثال، با مشارکت درونزای کارآفرینان در تمام مکانهای بالقوه، یک بانک باید از منظر رفاه، به دلیل افزایش هزینههای نظارت و سود کمتر تولید شده، نرخهای بالاتری را برای مکانهای دورتر دریافت کند. در مقابل، در یک تعادل رقابتی، بانکهای با قابلیت تبعیض قیمت ممکن است برای باقی ماندن در عرصه رقابت، استراتژی مخالف را اتخاذ کنند. با این حال، اجازه دادن به بانکها برای تبعیض قیمت زمانی که فینتکها از قبل این کار را انجام میدهند، میتواند رفاه را بهبود بخشد، بهویژه زمانی که رقابت بین فینتکها محدود است.
📊 در مورد سیاستهای اشتراکگذاری داده، مانند بانکداری باز، تحقیقات نشان میدهد که طرحهایی که به نفع فینتکها هستند باید با سطح کافی از رقابت بین فینتکها همراه باشند. بدون این، چنین سیاستهایی میتوانند نتیجه معکوس داشته باشند و بهطور بالقوه به یک شرکت فینتک مسلط اجازه دهند تا در بخشهای خاصی از بازار انحصار پیدا کند. تفاوت در درجه رقابت در سراسر بازارها ممکن است به توضیح نتایج تجربی متغیر در مورد تأثیر طرحهای بانکداری باز کمک کند.
در نتیجه، سیاستهایی که با هدف هموار کردن میدان رقابت طراحی شدهاند – اطمینان از برابری توانایی وامدهندگان در تبعیض قیمت و دسترسی به اطلاعات – برای ترویج سطحی از رقابت که توزیع منصفانه درآمد را ارتقا میدهد، ارزشمند هستند. این امر به نوبه خود به همسو کردن انگیزههای مشارکتکنندگان مختلف بازار کمک میکند و در نهایت رفاه را به حداکثر میرساند. بسیار مهم است که محیط رقابتی به اندازه کافی قوی باشد تا از سلطه انحصاری در بخشهای خاصی از بازار جلوگیری کند، ضمن اینکه اطمینان حاصل شود که وامدهندگان و وامگیرندگان سهم معناداری در موفقیت بازار حفظ میکنند.
جمعبندی
تحول بخش مالی توسط فینتک، ضمن ایجاد فرصتهای جدید و افزایش کارایی، چالشهای قابل توجهی در زمینههایی مانند ثبات مالی، حریم خصوصی و رقابت ایجاد کرده است. درک دقیق تأثیر این فناوریها بر اساس چارچوبهای تحلیلی و شواهد تجربی، برای تدوین سیاستهای مؤثر و هدایت به سمت یک سیستم مالی عادلانهتر و کارآمدتر ضروری است.