نکات کلیدی
- علیرغم افزایش قابل توجه نرخ بهره سیاستی از سال ۲۰۲۱، بانکها در اقتصادهای پیشرفته نرخ سود سپردههای خانوار را به کندی افزایش دادهاند.
- مطالعهای جدید با استفاده از دادههای ایسلند نشان میدهد که خانوارها، به ویژه ثروتمند و باسواد مالی، عامل اصلی تخصیص مجدد سپردهها با تغییر نرخ سود هستند.
- ثروت، عامل تعیینکنندهتری نسبت به تفاوت نرخ بهره در تخصیص پسانداز است؛ افراد ثروتمند به میزان قابل توجهی دارایی کمتری در حسابهای با بازده پایین دارند، صرف نظر از اختلاف نرخها.
- هزینه عدم اقدام (درآمد بهره از دست رفته) قابل توجه است، به خصوص برای خانوارهای ثروتمند، و قابل مقایسه با زیانهای رفاهی ناشی از اشتباهات سرمایهگذاری در سایر بازارهای مالی است.
- مدلهای اقتصاد کلان استاندارد ممکن است تأثیر سیاست پولی بر سپردههای خانوار را به دلیل دستکم گرفتن نقش ثروت و سواد مالی در رفتار سپردهگذاری، بیش از حد برآورد کنند.
رفتار سپردهگذاری خانوار در میان افزایش نرخ بهره
در اقتصادهای پیشرفته، افزایش قابل توجه نرخهای بهره سیاستی از سال ۲۰۲۱، با افزایش متناظر نرخهای بهرهای که به خانوارها برای پساندازشان ارائه میشود، همراه نبوده است. بانکها، به ویژه در ایالات متحده و اروپا، حتی در دورههای انقباض شدید پولی، نرخهای سپرده را به طور مداوم پایین نگه داشتهاند. این پویایی یک سوال مهم را مطرح میکند: آیا خانوارها به طور فعال وجوه خود را به سمت گزینههای با بازده بالاتر منتقل میکنند، یا به طور کلی ماندههای خود را بدون تغییر باقی میگذارند؟ و کسانی که غیرفعال میمانند، چه کسانی هستند و چقدر درآمد از دست میدهند؟
یک مطالعه جدید، با استفاده از دادههای سطح تراکنش از ایسلند که تقریباً یک سوم جمعیت بزرگسال را شامل میشود، به این سوالات پاسخ میدهد. ایسلند محیطی ایدهآل برای چنین تحلیلی است. همه خانوارها دسترسی فوری و بدون هزینه به انواع محصولات سپردهگذاری دارند که از نظر ریسک، سررسید و نقدینگی یکسان هستند، اما از نظر نرخ سود تفاوت قابل توجهی دارند. انتقال بین حسابها از طریق اپلیکیشن موبایل یا اینترنت بانک فوری است. با وجود این سیستم بدون اصطکاک، تحقیق نشاندهنده تفاوتهای قابل ملاحظه در داراییهای پرتفوی و عدم فعالیت گسترده است. مهمتر از همه، این مطالعه نشان میدهد که تنها خانوارهای مرفه و با دانش مالی، پرتفوی خود را در پاسخ به افزایش نرخ بهره به طور قابل توجهی تعدیل میکنند.
ثروت، عامل اصلی در تخصیص پرتفوی
چه چیزی خانوارها را به تخصیص مجدد پساندازشان ترغیب میکند؟ پیامدهای مالی مدیریت نامناسب پسانداز، هم به میزان پولی که خانوارها دارند و هم به هزینه فرصت نگهداری وجوه در حسابهای با بازده پایین – اساساً، تفاوت بین آنچه کسب میکنند و آنچه میتوانند بالقوه در جای دیگر کسب کنند – مرتبط است. مطالعه Cirelli و Olafsson (۲۰۲۵) نشان میدهد که در حوزه داراییهای نقد، کوتاهمدت و ایمن، خانوارها پرتفوی خود را بر اساس تغییرات ثروت خود، نه نوسانات اختلاف نرخ بهره، تعدیل میکنند.
- با انباشت ثروت بیشتر توسط خانوارها، آنها تمایل دارند سهم بسیار کمتری را در حسابهای با بازده پایین نگه دارند. به عنوان مثال، ۱۰ درصد ثروتمندترین گروه، بیش از ۴۰ درصد کمتر از ۱۰ درصد فقیرترین گروه، در سپردههای با بازده پایین سرمایهگذاری میکنند.
- برعکس، متوسط خانوار واکنش بسیار کمی به تغییرات در اختلاف نرخ بهره نشان میدهد. افزایش یک درصدی در اختلاف نرخ منجر به کاهش تنها ۰.۱ درصدی در سهم نگهداری شده در سپردههای با بازده پایین میشود.
این عدم پاسخگویی با توجه به اینکه داراییهای مورد بحث به طور یکسان نقد، ایمن و بیمه شده هستند، قابل توجه است. علاوه بر این، فرآیند انتقال وجوه فوری و بدون هزینه است، به این معنی که خانوارها حتی زمانی که تغییر مستلزم چیزی بیش از یک ضربه روی دستگاه تلفن همراه نیست، سود بالقوه را از دست میدهند.
نکات: پنل سمت چپ، سهم متوسط پرتفوی در سه دارایی نقد ایمن موجود برای خانوارهای ایسلندی – حساب جاری، پسانداز و وجوه نقد (حساب نوع بازار پول) – را بر اساس توزیع ثروت نشان میدهد. در طول دوره مورد بررسی، نرخ بهره حسابهای پسانداز و وجوه نقد به طور مداوم از نرخ حسابهای جاری پیشی گرفت. پنل سمت راست، ترکیب متوسط پرتفوی در بین خانوارها را در مقابل نرخ بهره وجوه نقد (خط سیاه) نشان میدهد، که به عنوان معیاری برای اختلاف بین حسابهای جاری و گزینههای با بازده بالاتر عمل میکند.
هزینه قابل توجه عدم اقدام مالی
💡 عدم اقدام در تصمیمگیریهای پسانداز، هزینهی قابل توجهی به همراه دارد، به ویژه برای خانوارهای ثروتمند. علیرغم مدیریت موثرتر سرمایهگذاریهایشان در حالت کلی، آنها همچنان با عدم انتقال ماندههای خود به حسابهای با بازده بالاتر، سود قابل توجهی را از دست میدهند.
- به طور متوسط، خانوارهای ثروتمند بازدهی حدود دو درصد بالاتر از خانوارهای کمتر ثروتمند را بر روی پرتفوی داراییهای نقد، کوتاهمدت و ایمن خود کسب میکنند.
- با این حال، مبالغ قابل توجهی از پول را بدون استفاده باقی میگذارند. برای ثروتمندترین گروه، درآمد بهره از دست رفته تقریباً معادل ۲.۵٪ از مصرف سالانه آنها است.
این ارقام قابل توجه هستند و با بازدهی که خانوارها با عدم مشارکت در بازارهای سهام از دست میدهند، یا زیانهای رفاهی ناشی از تنوعبخشی ناکافی که در مطالعاتی از سوئد مستند شده است، قابل مقایسه است. تمایز کلیدی در اینجا این است که این زیانها بدون هیچگونه مصالحهای در ریسک، سررسید یا نقدینگی، و در محصولات مالی تقریباً یکسان که توسط همان موسسه در همان پلتفرم ارائه میشود، رخ میدهند.
نکات: پنل سمت چپ، بازده متوسط داراییهای نقد، کوتاهمدت و ایمن را بر اساس صدک ثروت نشان میدهد. پنل سمت راست، درآمد بهره از دست رفته را به عنوان درصدی از هزینههای مصرف سالانه ارائه میدهد.
شناسایی عوامل محرک حرکت سپردههای کل
📍 به طور گسترده پذیرفته شده است که سپردههای کل با انقباض سیاست پولی توسط بانکهای مرکزی کاهش مییابد. با این حال، سوال باقی میماند: چه کسانی واقعاً این سپردهها را جابجا میکنند؟ پاسخ در ناهمگونی قابل توجه بین خانوارها نهفته است.
- خانوارهای ثروتمند حساسیت بسیار بیشتری به تغییرات نرخ نشان میدهند. به ازای هر یک واحد افزایش در تفاوت نرخ، آنها سهم سپرده با نرخ پایین خود را تقریباً یک واحد کاهش میدهند – تقریباً ده برابر بیشتر از میانگین واکنش در کل جمعیت.
- در مقابل، ۶۰٪ پایینتر خانوارها واکنش قابل توجهی نشان نمیدهند یا واکنش بسیار کمی دارند.
- فراتر از ثروت، سواد مالی و دانش تورم عوامل مهمی هستند. خانوارهایی که در معیارهای مبتنی بر نظرسنجی درک مالی نمرات بالاتری دارند، به طور قابل توجهی در تخصیص مجدد داراییهای خود فعالتر هستند.
با توجه به اینکه سپردهها بسیار متمرکز هستند، به طوری که تنها ۱۰ درصد ثروتمندترین گروه بیش از ۶۰ درصد از کل ماندهها را در اختیار دارند، این خانوارهای مرفه و آگاه مالی، عوامل اصلی جریانهای کل هستند که بر بانکها و سیاستگذاران تأثیر میگذارند. بنابراین، درک نوسانات سپردههای کل مستلزم درک انگیزهها و رفتارهای این سپردهگذاران با خالص دارایی بالا است.
نکات: این نمودار، تغییر پیشبینی شده ۱۲ ماهه در سهم حسابهای جاری در میان سپردههای اصلی را، بر اساس ارقام کل (چپ)، ۱۰ درصد ثروتمندترین گروه (وسط)، و پنجمین گروه (راست) نشان میدهد. هر تغییر به اجزای زیر تقسیم میشود: (i) مولفهای که به متغیرهای نرخ بهره نسبت داده میشود و (ii) مولفهای که به سایر عوامل (سطح ثروت، روندهای خاص گروه، جمعیتشناسی) نسبت داده میشود. اثرات نرخ بهره با تغییر فقط جملات نرخ بهره و ثابت نگه داشتن سایر همبستگیها محاسبه میشود. برای ۱۰ درصد ثروتمندترین گروه، که به طور قابل توجهی روندهای کل را تحت تأثیر قرار میدهد، تغییرات تقریباً منحصراً ناشی از تغییرات نرخ بهره است. در مقابل، برای پنجمین گروه، بیشتر تغییرات ناشی از سایر همبستگیها است تا تغییرات نرخ بهره.
به چالش کشیدن نظریههای اقتصادی متعارف
📊 چگونه این یافتههای تجربی با نظریههای اقتصاد کلان استاندارد که معمولاً برای تحلیل انتقال سیاست پولی استفاده میشوند، مطابقت دارند؟ محققان مدلی با دو دارایی و بازارهای ناقص ساختند که اصطکاک در تعدیل پرتفوی را، مطابق با رویکرد Auclert et al. (۲۰۲۰، ۲۰۲۵)، شامل میشود. این مدلها مکانیزمهایی را شامل میشوند که مشکلات در تجارت بین داراییها با پروفایلهای بازده متفاوت را نشان میدهند.
این مدلها، هنگامی که برای بازتاب فراوانی انتقال ماهانه حسابها کالیبره میشوند، به طور کلی در بازتولید توزیع داراییها در بین خانوارهای مختلف موفق هستند. با این حال، در جایی که بیشترین اهمیت را دارد، کوتاهی میکنند: آنها حساسیت خانوارها را به تغییرات نرخ بهره به طور قابل توجهی بیش از حد برآورد میکنند. در این مدلها، افزایش نرخها باعث جابجایی قابل توجه پرتفوی میشود، در حالی که دادههای واقعی نشاندهنده حرکت ناچیز خانوارها است.
این اختلاف نشان میدهد که عواملی فراتر از اصطکاکهای تعدیل استاندارد در کار هستند، که احتمالاً شامل عدم توجه وابسته به ثروت میشود. برای سیاستگذاران، مفهوم روشن است: اگر مدلهای اقتصادی، پاسخگویی سپردهها را بزرگنمایی کنند، آنها همچنین قدرت انتقال سیاست پولی از طریق پرتفوی خانوارها به تامین مالی بانک و فعالیتهای وامدهی را بیش از حد برآورد خواهند کرد.
نتیجهگیری: چسبندگی سپرده و اثربخشی سیاست پولی
⚡ شواهد جمعآوری شده از دادههای تراکنش بانکی قویاً نشان میدهد که چسبندگی سپرده در درجه اول یک مسئله فنآوری نیست. حتی در یکی از پیشرفتهترین اکوسیستمهای بانکداری دیجیتال در جهان، که با انتقال بدون اصطکاک و فوری مشخص میشود، خانوارها واکنشی ضعیف به انگیزههای نرخ بهره نشان میدهند. عوامل کلیدی که پویایی سپردههای کل را تحت تأثیر قرار میدهند، خانوارهای ثروتمند و با سواد مالی شناسایی شدهاند. این افراد نه تنها به طور متوسط کارآمدتر سرمایهگذاری میکنند، بلکه بیشتر ماندهها را نیز نگهداری میکنند، با این حال همچنان بازده قابل توجهی را به دلیل عدم اقدام از دست میدهند.
این یافتهها پیامی هشدار دهنده برای سیاستگذاران ارائه میدهند: انتقال سیاست پولی از طریق سپردههای خانوار، کمتر قدرتمند و ناهموارتر از آن چیزی است که مدلهای متعارف نشان میدهند. برای محققان، چالش در ادغام اصطکاکهای وابسته به ثروت و دانش، یا اینرسی رفتاری، در مدلهای انتخاب پرتفوی خانوار نهفته است. بنابراین، درک چسبندگی سپرده بسیار مهم است، زیرا به طور بنیادی اثربخشی سیاست پولی و انعطافپذیری کلی سیستم بانکی را شکل میدهد.
دیدگاه فاندفا
این تحلیل رفتار پسانداز خانوار در ایسلند نشان میدهد که حتی با وجود بانکداری دیجیتال سریع و بدون هزینه، تخصیص مجدد سپرده در پاسخ به افزایش نرخ بهره محدود است. ثروت و سواد مالی، عوامل بسیار مهمتری در تصمیمگیریها نسبت به صرف اختلاف نرخها ظاهر میشوند. افراد ثروتمندتر و آگاهتر، به طور نامتناسبی بر جریانهای سپرده کل تأثیر میگذارند، با این حال، حتی آنها نیز به دلیل عدم اقدام، سود قابل توجهی را از دست میدهند، که نشاندهنده ضعف بالقوه در مکانیزمهای انتقال سیاست پولی است.
“`